خردسالان از هر نظر بدن خود را دوست دارند. آنها به هيچوجه احساس گناه و خجالت ندارند، و خود را باكسي مقايسه نميكنند. ما نيز همانند آنها بوديم، اما در جايي از مسير زندگي به حرفهاي ديگران گوش داديم. كساني به ما گفتند كه به اندازۀ كافي خوب نيستيم و ما شروع به نقد از بدن خود كرديم و به اين فكر افتاديم كه نقايص و كمبودهايي در آن وجود دارد. اما بايد اين حرفهاي بيهوده را كنار گذاشته و به عقب بازگرديم، بدن خود را دوست بداريم، و آن را همان طور كه هست، بپذيريم. نگارنده در كتاب حاضر به ما نشان ميدهد كه چهطور به بدنمان عشق بورزيم و آن را دوست داشته باشيم. كتاب حاوي عبارات تاكيدي شفادهندهاي از قبيل "من ذهنم را دوست دارم"، "من بينيام را دوست دارم"، "من مچ دستانم را دوست دارم"، "من رودۀ بزرگم را دوست دارم"، "من پوستم را دوست دارم" و... است.