شمسالدين محمد شيرازي متخلص به حافظ و ملقب به لسانالغيب، شاعر و غزلسراي بزرگ ايراني، در قرن هشتم، در شيراز متولد شد. وي در جواني به آموختن قرآن و ادب عربي و علوم اسلامي پرداخت و در تفسير و كلام وحكمت و ادب تبحر يافت. قرآن را از حفظ بود و به همين سبب، تخلص حافظ را براي خويش گزيد. روزگار جواني حافظ با پادشاهي شاه شيخ ابو اسحاق اينجو مصادف بود؛ كسي كه ممدوح حافظ واقع شد. دورۀ پادشاهي امير مبارزالدين محمد مظفر كه توام با سختگيري و تعصب بسيار بود، ظاهرا موجب نارضايتي شاعر بود، اما پسران او شاهشجاع و شاه منصور، مورد توجه و ممدوح حافظ بودند. اواخر عمر شاعر با استيلاي امير تيمور بر فارس مصادف بود. حافظ شايد به سبب علاقۀ وافر به شيراز يا به جهان ديگر برخلاف هموطن خود، سعدي، چندان به مسافرت رغبتي نشان نداده است و ظاهرا جز به يزد و هرمز از شيراز به جاي ديگري نرفته است. حافظ با آن كه چندين قصيدۀ عالي و چند منظومۀ كوتاه و رباعي و قطعات دارد، شهرتش بيشتر در غزلسرايي است. وصف عشق و شراب و مستي و بيزاري از ريا شعر او را رنگي خاص بخشيده است و با آن كه شاعر غالبا نظر خوشي دربارۀ صوفيه ندارد، در بعضي موارد كلام او يادآور مطالب و مقاصد صوفيه است. در حقيقت تعليم حافظ، آميختهاي از فلسفه و عرفان اسلامي كه از رندي و آزادانديشي اهل شك و حيرت سرچشمه گرفته است. ديوان حافظ نخستين بار به وسيلۀ يكي از شاگردان و با نام "محمد گلاندام" تدوين يافته است. كتاب حاضر نگاهي است بر آثار و افكار و احوال حافظ كه در دو جلد به هم پيوسته به چاپ رسيده است. بخش نخست كتاب به تاريخ عصر حافظ يا تاريخ فارسي و ايالات مجاور آن در قرن هشتم و بخش دوم به تاريخ تصوف در صدر اسلام و تحولات مختلف آن از صدر اسلام تا عصر حافظ اختصاص يافته است.