كودكان داراي نيازهاي ويژه، طيف وسيعي را شامل مي‌شوند كه ممكن است در يكي از طبقات استثنايي عقب‌ماندگي ذهني، ناتواني يادگيري، آشفتگي هيجاني، نابينايي، ناشنوايي، معلوليت جسماني و... قرار داشته باشند. نگارندگان در كتاب حاضر از زاويه‌ي شخص به برخي راهبردها در تعليم و تربيت كودكان استثنايي اشاره مي‌كنند، و مي‌كوشند از جانب‌گيري‌هاي نظري در داوري‌ها جلوگيري كنند و در اين راه به موفقيت نسبي دست يافته‌اند. آن‌ها راهبردهايي را معرفي مي‌كنند كه از بعد بازنمايي ديدگاه‌هاي نظري متفاوت‌اند، زيرا اطلاع از تكنيك‌هاي موثر و متفاوت به معلمان امكان مي‌دهد در رويكرد آموزشي انعطاف بيش‌تري داشته باشد، نسبت به نيازهاي فردي دانش‌آموزان پاسخگوتر بوده و نسبت به تقاضاهاي منحصر به فرد يك زمينه‌ي آموزشي خاص سازگارتر باشند. اهداف نگارندگان از تاليف كتاب بدين‌قرار است: توصيف منطق نظري و چارچوب مفهومي براي روش‌هاي آموزشي مورد استفاده در كار با دانش‌آموزان داراي نيازهاي ويژه، كشف و بيان كاربست عملي اين روش‌ها و بررسي شيوه‌هاي كاربست آن‌ها در كلاس‌هاي عادي و موقعيت‌هاي تربيتي خاص، و مرور شواهد پژوهشي در باب اين روش‌ها به منظور آشنايي معلمان با يافته‌هاي پژوهشي مربوط به روش‌هاي مختلف و استفاده از آن‌ها به منظور راهبري اعمال‌شان در كلاس درس.