fiogf49gjkf0d
برايان كلارك در كتاب خود پرسش بزرگي را دربارهي زندگي پيش ميكشد؛ پرسشي كه از محدودهي موقعيت شخصي كه در نمايشنامه توصيف ميشود، فراتر ميرود: آيا من ارادهي آزاد دارم؟ چه كسي ميداند كه چه چيزي براي من مناسبتر است؟ آيا من مناسبترين شخصي هستم كه ميتواند تشخيص دهد چهكاري را ميتوانم يا نميتوانم انجام دهم؟ "كن هريسن"، مجسمهساز و استاد دانشگاه در پي سانحهي رانندگي براي هميشه فلج ميشود. وضعيت جسماني درمانناپذيرش چنان است كه تصميم ميگيرد بميرد. مبارزهي او براي به دست آوردن حق مرگ، به موضوع نمايشنامهي پرقدرتي تبديل ميشود كه مسائل بسيار مهمي را در زمينهي حرمت انساني و حوزهي اخلاق مطرح ميسازد.