fiogf49gjkf0d
"ناتان"، مردي شصتساله، به سرطان ريه مبتلا شده است، به همين دليل همسرش از وي جدا ميگردد. ناتان نيز به زادگاهش، "بروكلين"، بازميگردد. او در آنجا به دختري با نام "مارينا" دل ميبندد و خاطرات زندگي خويش را براي وي بازگو ميكند. ناتان سرانجام موفق ميشود با نيروي عشق، بر بيماري خويش غلبه كرده و زندگي را از نو بسازد.