fiogf49gjkf0d
"مخاطب" كه به مجموعه اشخاص علاقهمند به حركتي فكري يا هنري گفته ميشود، هيچگاه در قلمرو علوم اجتماعي مورد تحليل كلي قرار نگرفته است و تحليلي كه نويسندهي كتاب حاضر از اين مفهوم بيان ميكند در چارچوب جامعهشناسي فرهنگ قرار ميگيرد. توجه دقيق به مخاطب در حوزهي فرهنگ و هنر ميتواند عناصري را به ارمغان بياورد از جمله: حيات سياسي كشور؛ به اين معنا كه توجه به مخاطب، برداشتي مردمسالارانه را در روابط سهگانهي موجود ميان قدرت حاكم، جمعيت كشور و هنرمندان نشان ميدهد؛ حيات گروههاي اجتماعي و گروههاي در تقابل با آنها، تضاد ميان فرهنگ نخبهگرا و فرهنگ توده، ميان موضوع اجتماعي متعلق به هر ردهي اجتماعي و ميان نخبگان و مردم؛ و حيات آفرينشگري و ادارهي اجتماعي آن به وسيلهي ساختارهاي نهادين كه شكلگيري مخاطب به آنها سپرده شده است. در اين صورت، جامعهشناسي مخاطب واقعيت اجتماعي ـ سياسي ادارهي جهان فرهنگي و هنري را فهمپذير ميسازد و همين جامعهشناسي، عناصر فهم چگونگي تربيت كنشگر و سليقهي هنري او را نيز به دست ميدهد. هدف از تاليف كتاب حاضر، مطالعهي مخاطب، تربيت آن و رويكردهايي است كه به فهم پيچيدگي مخاطب كمك ميكند.