fiogf49gjkf0d
نوعملگرايي عنواني است بر تجديدنظرهاي اعمال شده بر عملگرايي كلاسيك اوايل قرن بيستم كه توسط چارلز پيرس، ويليام جيمز و جان ديويي مطرح شده بود. دو تن از فيلسوفان معاصر آمريكا كه نام آنان با نوعملگرايي گره خورده، عبارتاند از: ويلارد كواين و ريچارد رورتي. نوعملگرايي همچنان كه برخي از اصول اساسي عملگرايي اوليه را حفظ كرده، پارهاي ديگر از آنها را دگرگون ساخته است. كواين با ديويي در طبيعتگرايي و كلگرايي معرفتشناختي اشتراك نظر دارد، اما در زمينهي ابزارنگاري و نظريهي صدق يا حقيقت، با وي اختلافهايي دارد. تفاوت رورتي با ديويي در دو جنبه است: نخست اين كه علمگرايي موردنظر ديويي را كنار گذاشته و اعتماد وي به روش علمي را قابل قبول ندانسته و از "عملگرايي بدون روش" سخن ميگويد. ديگر آن كه رورتي به فسلفهي قارهاي و نمايندگان برجستهي آن، همچون نيچه، هايدگر و ويتگنشتاين متاخر از ميان فيلسوفان تحليلي، بسيار نزديك شده و بر همين اساس به "زبان" توجه اساسي داشته است، در حالي كه ديويي به جاي زبان، براي "تجربه" اهميت قائل بوده است. در كتاب حاضر دربارهي آراي كواين و رورتي بحث شده است. هرچند، اين دو فيلسوفان تعليم و تربيت نيستند، ولي آراي آنان زمينهي بحثهايي را براي دستاندركاران فلسفهي تعليم و تربيت فراهم آورده است؛ البته، رورتي نيمنگاهي به تعليم و تربيت داشته است. در اين كتاب، نخست، زمينههاي ظهور نوعملگرايي مطرح و سپس آراي كواين و رورتي، با نظريه پيامدهاي تربيتي آنها بازبيني شده است.