fiogf49gjkf0d
زن سرخپوستي پس از سالها كار پرستاري در نظام بهداشتي امريكا، مايوس از طب يكجانبهاي كه فقط مداواي جسم را مدنظر دارد به اعماق ريشههاي طب كهن روي ميآورد و در تلاشي طاقتفرسا موفق ميشود روشهاي شفاگرانهي اجداد خويش را بياموزد و در كار خويش ادغام كند. شفاگري، همچون برخي نظريههاي روانتحليلي، با اصول منفي و مثبت روان سروكار دارد، اما بسيار فراتر ميرود. شفاگري نه تنها داستانهاي زندگي شخص، روياهاي روح، و وضعيت عادي و دنيوي را در نظر ميگيرد، بلكه اعماق روح و روان را نيز جستوجو ميكند و ضمن انجام دادن اين كار، شخص را مورد نيايش قرار ميدهد. اين نيايشها براي كسب بينش، قدرت و تماميت است و هدف آن نوعي يادآوري و به خاطرسپاري است. در شفاگري، در واقع روياها ياري و جهت ميدهند. نگارنده در كتاب حاضر در قالب داستان اطلاعاتي را در باب شفاگري، پرورش شفاگر، ابزارها و مراسم شفاگر، رسم شاگردي، خداياني كه از مردن امتناع كردند و...گردآورده است.