fiogf49gjkf0d
"كسي براي كشتن" داستان پسري است كه از دوست خويش به شدت متنفر شده است. علت نفرت وي تعريفهاي بيحدي است كه همهي اطرافيان از استعداد و نمرههاي دوست او ميكنند. پسر كه نقطه ضعف دوست خويش (يعني صورت نازيباي وي) را پيدا كرده، روزي با اشاره به همين موضوع به او يادآوري ميكند كه حتي اگر بزرگترين دانشمند كشور هم بشود به علت داشتن چهرهاي نامناسب تا آخر عمر، هيچكس به او توجه نكرده و مجرد خواهد ماند. بيان اين موضوع بر جوان نابغه آنقدر سنگين است كه شبانه خويش را به طناب دار ميسپارد. كتاب حاضر مشتمل بر شانزده داستان كوتاه است كه از جملهي آنها ميتوان به: كسي براي كشتن، شؤون ذهن و عين، يك داستان خستهكننده و تكراري، فرصت، غافلگيري، سمت غبارآلود شهر، همنشين آزرده و... اشاره كرد.