fiogf49gjkf0d
"اوديپوس شاه" نمايشنامهاي است كه در پردهي اول آن جمعيتي كه در پاي كاخ پادشاهي "تبس" گرد آمدهاند، از پادشاه استدعا دارند كه درد آنها (طاعون) را دوا كند. اوديپوس شاه كه مورد احترام همهي مردم است، مرتكب گناهي عظيم شده است كه به سبب آن، خدايان، طاعون به شهر نازل كردهاند. گناه او اين بوده كه پدر خويش را كشته و مادر خويش را به همسري گرفته و از او فرزنداني آورده است. البته همهي اين كارها را بدون قصد و ارادهي شخصي خويش كرده است. چون مقرر است كه تا شخص، گناهكار معلوم نشود بلاي طاعون از سر شهر كم نميشود، اين است كه اوديپوس در يافتن شخص گناهكار اصرار ميكند، غافل از اين كه گناهكار اصلي اوست. عاقبت "ترسياس" غيبگو او را از اين سر هولناك آگاه ميكند. پس از آشكار شدن اين راز اوديپوس، چشمان خويش را كور ميكند، همسرش خودكشي ميكند و از اين تاريخ مصايب زندگي وي آغاز ميگردد. كتاب حاضر علاوه بر اين نمايشنامه مشتمل بر دو متن نمايشي ديگر با عنوان "اوديپوس در كولونوس" و "آنتيگون" است. اين سه نمايشنامه پيوندي نزديك به يكديگر دارند و در واقع سرگذشت يك خانوادهاند.