"مشائيل كلهاس" داستان مرد اسب‌داري با همين نام است كه به دنبال ظلم و تعدي حاكم منطقه اسب‌هايش مصادره شده و شكايت وي مبني بر بازپس‌گيري آن‌ها نه تنها به جايي نمي‌رسد بلكه باعث از دست رفتن همسرش مي‌گردد. كلهاس با اين نيت كه حاكم را تاديب كرده و شرايطي را به جود آورد كه ديگران دچار مشكل او نشوند، شورش كرده و شهرها و روستاهاي زيادي را به آتش مي‌كشد. وي سرانجام پس از كشمكش‌ها و نامه‌نگاري‌هاي متناقض فراوان جلب شده و براي اعدام اعزام مي‌شود. در اين ميان اميري متوجه نامه‌اي سر به مهر همراه كلهاس مي‌شود و به ياد مي‌آورد كه پيرزني غيب‌گو از آينده‌ي حكومت وي در آن كاغذ سخن گفته، اما آن را به جاي آن كه به دست امير دهد به كلهاس سپرده است. امير به هر ترفندي دست مي‌زند تا شايد در اين آخرين روزها و دقايق كلهاس را راضي كرده و به نامه دست يابد. اما اسب‌دار حاضر به تسليم نامه نيست و درست دقايقي قبل از اعدام در مقابل چشم‌هاي حيرت‌زده‌ي امير و همراهانش نامه را مي‌بلعد تا هرگز دست كسي به آن نرسد. كتاب حاضر مشتمل بر سه فصل است. بخش اول كتاب به مقاله‌اي با قلم "توماس مان" با عنوان "درباره‌ي كلاسيت و آثارش" اختصاص يافته است. بخش دوم از چهار داستان "ميشائيل كلهاس"، "گنده‌پير لوكارنو"، "زلزله در شيلي" و "ماركوئيزفون ا" تشكيل شده و در نهايت بخش سوم دربرگيرنده‌ي پس‌گفتار مترجم و سال‌شمار زندگي كلاسيت است.