fiogf49gjkf0d
در قرن بيستم، ايران، به كرات به صورت يكي از نقاط پرحادثهي جهان درآمد، و غالبا در كانون توجه جهانيان قرار گرفت. در آغاز قرن، صداهاي آزاديخواهانهي ملت ايران به پيروزي انقلاب مشروطيت انجاميد و نظام حكومت مشروطه، پس از فراز و نشيب چندي، بر پايهي قانون اساسي استوار شد. ليكن همزمان با اين حركت سرنوشتساز ملي و در جهت مخالف آن، دو قدرت برتر عصر ـ انگلستان و روسيه ـ به موجب عهدنامهاي، ايران را به مناطق نفوذ خود تقسيم و به اين ترتيب، ايرانيان را از استقلال و حق اعمال حاكميت ملي خلع نمودند. بر اين اساس در كتاب حاضر بخشي از سلطهي انگلستان و روسيه به ايران طي سال 1922-1919 و تلاش ايران براي رهايي از آن بيان ميشود. كتاب در سه بخش تنظيم شده است. بخش اول به وضعيت ايران در ربع اول قرن بيستم و روابط متلاطم و نابرابر آن با روسيه و انگلستان اختصاص دارد. در بخش دوم جريان استمداد ايران از جامعهي ملل براي تخليهي گيلان از نيروهاي شوروي بررسي شده است كه به بهانهي استرداد كشتيهاي دنيكين و محمولات آنها، وارد خاك ايران شده بودند. موضوع كلي بخش سوم كتاب نيز، توسل به مذاكرات مستقيم براي پايان دادن به اختلاف ناشي از اشغال نظامي گيلان، است و در آن به مذاكرات مسكو، عهدنامهي مودت 26 فوريهي 1921، پايان جنبش جنگل و... اشاراتي شده است.