نقش شعور در فيزيك مخصوصا در نظريهي كوانتوم بسيار اساسي است و تلاش براي يافتن تفسير اين موضوع اهميت اساسي دارد. شعور آن چيزي است كه در درون ما وجود دارد و ما را با جهان فيزيكي مرتبط ميكند. به نظر ميرسد نظريهي كوانتوم با اين موضوع ارتباط داشته باشد. خصوصيت اصلي اين نظريهها اين است كه در خصوص اينكه اشياء چگونه وجود دارند چيزي نميگويد بلكه حدوث يك واقعه در نتيجهي مشاهده را بررسي ميكند. مسالهي اساسي در نظريه كوانتوم اين است كه بين نتايج حاصل از اين نظريه دربارهي جهان ميكروسكوپي و نتايج تجربي در مقياس ماكروسكوپي تفاوت زيادي وجود دارد و براي حل اين مشكل از شعور ناظر استفاده ميشود، مفهوم شعور حداقل در دو زمينه به علل مسائل فيزيكي كمك ميكند؛ يكي مشكلات تعبيري نظريهي كوانتوم و ديگري هدف جهان (روابط علت و معلولي موجود در آن). بر اين اساس مطالب عرضه شده در كتاب عبارتاند از: شعور، بينايي، مغز انسان، تقليل تابع موج و نظريهي كوانتوم، نظريهي كوانتوم و شعور مشاهدهگر، و معماي شعور.