كتاب حاضر مشتمل بر چهار داستان با نام "پيشواز"، "گزند عشق"، "عطر بهارنارنج در كوچههاي عشق" و "مهرانگيز" است. موضوع هر چهار داستان سرگذشت واقعي زناني است كه به نوعي قرباني معصوميت خود شدهاند. ولي به يمن مقاومت و استقامت شجاعانهي خويش در رويارويي با مصايب زندگي بر پا مانده و با ايثارگري، همسران شايسته و مادراني پاك براي فرزندان خود هستند. در اين ميان داستان پيشواز با آن سهي ديگر تفاوتهايي دارد، پيشواز، شرح عشق و ايثار يك زن و مرد جوان درگير در جنگ هشتسالهي ايران و عراق است؛ زني باردار كه همسرش به جبهه رفته، پدر و مادرش را درموشكباران از دست ميدهد و همسرش را نيز به اسارت ميبرند. زن يكه و تنها باقي ميماند با فرزندي كه بر اثر استرسهاي مادر معلول به دنيا ميآيد. پس از سالها و بازگشت اسيران جنگي زن هيچنشاني از همسرش نمييابد تا اين كه جواني بسيجي او را به محلي راهنمايي ميكند كه شوهر در آنجا مسكن گزيده است. زن جوان در اولين رويارويي با شوهرش متوجه ميشود وي يك دست خود را از دست داده، نيمي از صورتش بر اثر انفجار سوخته و پاهايش نيز توان ايستادن ندارند. با اين همه زن هنوز خواهان همسرش است. با توافق هردو، مرد راهي آلمان ميشود تا به معالجه بپردازد و در آنجا اقداماتي هم براي معالجهي كودكش انجام داده و سالم به ايران برميگردد.