كتاب حاضر مشتمل بر ده داستان كوتاه است. عناوين داستانها عبارتاند از: "فروشگاه المپيك"، "وقتي براي خودكشي"، "مديريت قبور"، "سگ لنگ"، "كار در بيمارستان"، "مثل شب تاريك"، "مگس"، "فلك"، "در ايليو خبري نيست" و "چغندر قند". براي نمونه در "مگس" داستان يك دزد بازگو ميشود. شبي پيرمردي به او نان ميدهد و به او سفارش ميكند كه براي كار به جنوب رود. اما او پالتوي پيرمرد را ميدزدد و با وجود حال بدش او را تنها ميگذارد. سپس با قطاري به جنوب ميرود. در انتهاي راه كيف پول همقطاري سالخوردهاش را ميدزدد و به يك هتل ميرود. اما صبح روز بعد مرد سالخورده را ميبيند كه همراه پليس براي دستگيري او به هتل آمدهاند.