پارزيفال (پرسوال) نام قهرمان رماني ناتمام از كرتين تروايي، بزرگترين شاعر قرون وسطي، است كه در حدود سالهاي 1190-1181 م تاليف شده است. نويسنده در اين پژوهش با بررسي اسطورهي پررمز و راز پارزيفال به دنبال منبع شرقي آن و نمونههاي برابري است كه معناي صور نوعي يا مثالي در فرهنگ ما دارد. ابتدا روايت چندي كه از اسطورهي پرسوال موجود است براي درك اختلافات فاحشي كه ميان آنهاست آورده ميشود، سپس منظومهي طولاني پارزيفال كه به وسيلهي وافرام آلماني سروده شده ذكر ميگردد. رسالت پارزيفال حمايت از ستمديدگان و بينوايان و ناتوانان و زنان بيپناه است. نوينسده تفاسيري را كه در خصوص اين دو داستان وجود دارد بيان ميكند كه البته بيشتر اين تفاسير، عرفاني است. يكي از اين تفاسير، تفسير هنري كربن است كه اسطورهي مذكور را از دو منظر مزديسني و اسلام شيعي تفسير ميكند. تفسير ديگري از آقاي كوياجي به اسطورهي كيخسرو و همراهان وي اشاره ميكند و واسطهي انتقال اسطوره يا حلقهي پيوند ميان آنها را ميتراييسم (مهرپرستي) ميداند. نويسنده معتقد است بنمايهي اسطورهي پرسوال و پارزيفال، آموزش و ستايش مذهب عشق و رازآموزي در طريقت عشق و عاشقي است. از اين لحاظ ميان شواليههاي رمانهاي عرفاني غرب و پهلوانان رسالات و منظومههاي عرفاني شرق در دوراني از تاريخ هماننديهاي چشمگير ميتوان ديد.