اين مجموعه مشتمل بر نه داستان كوتاه تحت اين عناوين است: "من بازي نيستم"، "انتقام"، "روز آبي"، "مثل آدمي كه بخواهد نخندد"، "روي خط ابريشمي"، "فرهاد"، "تالاب"، "نور كافي" و "دو رفيق". براي نمونه در "دو رفيق" حكايت دو دوست با نام "مرتضي" و "محسن" بازگو ميشود كه در جبهه با يكديگر آشنا و بسيار صميمي ميشوند. آنها در پايان هر هفته به مرخصي شهري يعني به "اهواز" مي رفتند. روزي براي چاپ عكسهايشان به يك عكاسي ميروند اما زماني كه بعد از چند روز عكسهايشان را ميگيرند متوجه ميشوند كه اشتباهي رخ داده و عكسها متعلق به آنان نيست...