افسردگي يعني نرسيدن به هدف زندگي. اين شكست رفتار، اخلاق، احساسات، مهارتها، تمايلات، انگيزهها و سلامت جسمي آدم را تحتالشعاع قرار ميدهد. هر افسردگي و هر غمي ميتواند علل متعددي داشته باشد: نگارنده در اين كتاب نخست به علل افسردگي اشاره ميكند كه عبارتاند از: 1- از دست رفتن يك چيز، 2- توارث، فيزيولوژي و بيوشيمي، 3- ضعف در مهارتهاي اجتماعي و تفريح نداشتن، 4- انزوا و نااميدي، 5- ديدگاههاي منفي، 6- افكار غير منطقي، 7- افكار غير منطقي و استنتاجهاي غلط، 8- انزوا و خودخوري، 9- خشم معطوف شده به خود، 10- گناه، 11- قطع وابستگي، 12- اهداف غير ممكن يا بيهدفي، 13- شرم و 14- عدم كنترل زندگي. سپس روشهاي مقابله با افسردگي را شرح ميدهد كه از آن جمله است: افزايش تفريح، اجتناب از موقعيتهاي ناراحتكننده، حساسيتزدايي در مقابل برخي موقعيتها و خاطرات، تخليهي خشم و اندوه، آموزش مهارتهاي اجتماعي، تصميمگيري، كنترل خويش براي كاهش نااميدي، مثبتانديشي، افزايش عقل، و يافتن ارزشهاي مثبت.