بازاريابي اجتماعي كاربرد فناوري ملي بازاريابي تجاري براي تحليل، طراحي اجرا و ارزيابي برنامههاي طراحي شده به منظور تاثيرگذاري بر رفتا اختياري مخاطبان هدف، در راستاي ارتقاي سطح رفاه فردي آنها و جامعهشان است. هدف نهايي بازاريابي اجتماعي، سود رساندن به افراد يا جامعه است نه بازارياب. كتاب از يازده فصل تشكيل شده است: در فصل اول محور قرار دادن مصرفكنندهي هدف، در تمام بازاريابي اجتماعي بررسي شده است. در اين قسمت توضيح داده شده كه مشتري بايد تصميم نهايي را بگيرد و بنابراين تنها راه منطقي و موثر براي پديد آوردن يك برنامهي تغييررفتار، شروع كردن با يك فهم دقيق و كامل از نيازها، خواستهها و برداشتهاي مشتريان است. در فصل دوم فرايند تدوين و اجراي يك راهبرد موثر بازاريابي اجتماعي برمبناي ذهنيت مشتري توصيف گرديده است. اين فرآيند، خواننده را در شش مرحله هدايت ميكند كه با گوش دادن به مشتري آغاز ميشود. سپس با تدوين راهبرد بازاريابي، محوري بر مبناي آموختههاي حاصل از آن شنيدهها ادامه پيدا ميكند. اين راهبرد و اجزاي اصلي آن پس از اين مرحله در معرض پيشآزمون روي مصرفكنندگان هدف، قرار ميگيرند. همواره فرض ميشود كه بهترين راهنماي موثر بودن يا نبودن يك شيوه، مصرفكنندگان هستند كه كنترل نهايي روي نتايج را در اختيار دارند. پس ازمرحلهي پيش آزمون كار طراحي ساختار و سيستمهاي بازاريابي كه ميتواند برنامههاي موثر را اجرا كند، صورت ميگيرد. سپس بررسي ميشود كه آيا برنامههاي اجرا شده، آثار مورد نظر را دارند يا نه. سير مرحلهي فرايند طراحي رهبردي مستلزم آن است كه بازاريابان اجتماعي پژوهشهايي را در خصوص مشتريان هدف انجام دهند. در فصل سوم، روشهاي پژوهش كمي و كيفي شرح داده شده است. در فصل چهارم شيوهي درك چگونگي تغيير رفتار مشتري و در فصل پنجم موضوع تقسيمكردن بازار يعني علت و نحوهي تقسيم كردن بازارهاي هدف، بررسي گرديده است. عناوين فصلهاي بعد بدينقرار است: آوردن مشتري تا آستانهي عمل، جذاب كردن و كمهزينه نمودن رفتار جديد، بهرهبرداري از نفوذ اجتماعي و تقويت خويشتنداري، القا كردن اقدام و تضمين تداوم آن، ايجاد مشاركتهاي راهبردي، بازاريابي در ميان جمعيتهاي ديگر، و اصول محوري پارادايم جديد بازاريابي اجتماعي.