در كتاب حاضر نويسنده تلاش كرده تا به بيان مفهوم "آرمانشهر" در انديشهي متفكران غربي بپردازد. وي اين تفكر عاميانه را نقد ميكند كه آرمانشهر كمال مطلوبي بدون لحاظ شدن واقعيتهاي انساني است. در كتاب، نمونه آثاري از انديشمندان غربي كه حاوي نگرش آمانشهرگرايانهي آنها بوده ذكر شده است. بر اين اساس ميتوان قطعاتي از آثار كساني چون توماسمور، ويكتورهوگو، منتسكيو، انگلس، زولا، افلاطون، سنسيمون و.. را در اين زمينه يافت. مطالب كتاب، افزون بر پيشگفتار، چهار بخش را شامل ميشود:" از فضاي بسته تا كائنات"، "آرمانشهر همچون دستگاه هنجارها"، "آرمانشهر، تصوير كمال" و "بهشت بازساخته". در پيشگفتار نيز كه حدود چهل صفحه از كتاب را دربرميگيرد، از زواياي مختلف به مسالهي چيستي آرمانشهر توجه شده است. به گفتهي نويسنده آرمانشهر بر نهاد آموزش و پرورش تاكيد خاصي دارد و ميكوشد تا كودكان را در همان سنين پايين، بنابر روش مطلوب خود پرورش دهد.