كتاب حاضر دربردارندهي شرح زندگي و فعاليتهاي "خديجه افضل وزيري" ـ پنجمين فرزند بيبي خانم استرآبادي ـ است كه در خلال آن به تاسيس دبستان دوشيزگان به وسيلهي مادر وي اشاره شده است. گفتني است سخن افضل وزيري بسياري از زواياي تاريك تاريخ بيصداي زنان را روشن ميكند. خاطرات اين زن ايراني دورهي مشروطيت در مقايسه با ساير زنان همعصرش از اين جهت، تفاوت اساسي پيدا ميكند كه در زماني كه دختر خردسالي بوده، مادرش بر او لباس پسرانه پوشانده و اسم پسرانه برايش گذاشته و با برادرانش به مدرسه فرستاده تا درس بخواند و پس از اين كه به ناچار مدرسه را براي پيشگيري از دردسر مسئولان آن ترك كرده، پابهپاي برادرانش براي يادگيري وكسب دانش تلاش ميكند، به همين دليل نيز به "افضل" ملقب ميشود. از ابتداي جواني نيز پيوسته به مسائلي كه زنان با آن روبهرو بودند توجه خاص داشته است. از اين كه دختران در دستيابي به دانش نميتوانستند مانند پسران، آزاد باشند رنج ميكشيد و به تفكر عقب نگهداشتن زنان از سوي مردان انتقاد ميكرد. وي در اين كتاب از زاويهي نقد يك زن آگاه از آنچه به عنوان مادر و همسر متحمل ميشود سخن ميراند. تجربياتي كه او را بر آن داشت تا به عنوان موانع حقوق زنان از قدرت قلم خود بهره گيرد و در روزنامهها و در جوابيهي مقالات تند عليه زنان قلم بزند".