اين مجموعه منتخبي است از 8 داستان كوتاه كه با موضوع رابطهي انسان شهري معاصر با ديگران و با محيط پيرامون، با اين عناوين، به چاپ رسيده است: خواب مژههاست، خيابانهاي نيمه شب، كابوس بيداري، با تو حرف ميزنم با تو، دلم سنگين زبانم تلخ، بگذار همينطور ادامه پيدا كند، بركهي من، و خانه بايد خانه باشد. براي مثال در داستان "دلم سنگين، زبانم تلخ"، آقاي خيري ـ پدر فتانه ـ صبح اولين روز بعد از عروسي دخترش، با همسر فتانه تماس گرفته و از اين كه فتانه در اولين روز زندگي مشترك با ناراحتي به منزل پدري برگشته شكايت ميكند. اما داماد اين موضوع را كتمان كرده و خاطرنشان ميسازد كه فتانه هماكنون در رختخواب است.