نويسنده در كتاب ابتدا اين نكته را مطرح ميسازد كه پژوهشهاي حكومتي، تفكري سازمانيافته براي تعميق انديشههاي حكومتي در زيرساختهاي بنيادين حكومت است. اين انديشهها بنا به ماهيت بحثها بيشتر به ريشه نظر دارد تا به مباحث روساختي... براي فهم پژوهشهاي حكومتي، نخست بايد انديشهي حكومتي داشت تا خرد به راستي در آن سير هدايت شود. دوم لازم است در متن كشمكش حكومتي قرار گرفت و با فراز و نشيب آن آشنا گرديد تا در عمل نوسانات انديشهي حكومتي آشكار شود.. بنابراين پژوهشهاي حكومتي، پژوهشهاي عقلاني است كه حكومت عقل بر همهي مجاري آن سيطره دارد". بر اين اساس، در اين پژوهش به مباحثي توجه شده كه مشكل بنيادين حكومتي به شمار ميآيند و در نوسازي حكومتي بايد مورد ملاحظه قرار گيرند. نويسنده با اين رويكرد، اين مباحث را در كتاب مطرح ساخته است: فلسفهي سياسي، منطق تضادشناختي، منطق سياستشناختي، تفكر حكومتي، پرسش از انديشه و سياست و آزادي، گفتار حكومتي، حكمت و سياست، حاكميت، حكومت برتر، علل تئوريزه شدن حكومت، مفاهمه با پوپر و رالز و نوزيك، نقد تئوري فايدهگرايي، تفكر نخبهگرايي حكومتي، فهم پديدهي مدني، كانونهاي تفكر، منطق دولتسازي، تئوري اتاق فكر حكومتي، فرهنگ آموزش و آموزش جديد، نظام آموزشي و فناوري و آموزش، آموزش و جامعه، تاملاتي در تبليغات انتخاباتي، و حكومت عقلاني.