مجموعهي حاضر مشتمل است بر هفت مقاله در باب ادبيات كه با ديدگاهي فلسفي و تحت اين عناوين نگاشته شده است: "آگاهي از تداوم"، "ادبيات جهاني"، "نفوذ به كنه چيزها"، "رماننويس كيست؟"، "زيباييشناسي و هستي"، "پرده پاره ميشود" و "رمان، حافظه، و فراموشي". نويسنده در مقالهي پاياني خاطرنشان ميسازد: "كار مداوم نيروي فراموشي به هريك از كنشهاي ما حالتي سايهوار، غيرواقعي و محو شونده ميبخشد. ديروز ناهار چه خورديم؟ و حتي: سه ثانيهي پيش به چه فكر ميكردم؟ همهي اينها فراموش شده و سزاوار سرنوشتي بهتر از آن نيست... در برابر دنياي واقعي ما كه اساسا فرار و و سزاوار فراموشي است، آثار هنري همچون جهاني ديگر سربلند ميكنند، جهاني آرماني، محكم، جهاني كه در آن هريك از جزئيات داراي اهميت و مفهوم است، جايي كه هرچه در آن است، هركلمه و هر فراز شايسته است هرگز فراموش نگردد و به همين منظور آفريده شده. با اين حال درك هنري نيز از نيروي فراموشي مصون نميماند؛ با اين توضيح كه هريك از هنرها در برابر فراموشي موضعي متفاوت دارند. شعر از اين ديدگاه امتياز بيشتري دارد: كسي كه يكي از اشعار بودلر را بخواند، نميتواند حتي يك واژه را ناديده بگيرد. اگر از آن خوشش بيايد، چندبار و احتمالا با صداي بلند خواهد خواند. اگر عاشق آن باشد، از برش ميكند. شعر تعزلي دژ محافظ حافظه است. در مقابل، رمان در برابر فراموشي مانند قصري است با تجهيزات دفاعي ناچيز. اگر فرضا هريك ساعت بتوانم بيست صفحه بخوانم خواندن يك رمان چهارصدصفحهاي بيست ساعت طول ميكشد، يعني حدود يك هفته. اما آدم به ندرت در تمام هفته فرصت خواندن دارد. بيشتر احتمال دارد كه ميان ساعتهاي خواندن چند روز متوالي فاصله بيفتد، روزهايي كه در آن نيروي فراموشي دست به كار ميشود. اما فراموشي فقط در فواصل ساعتهاي خواندن عمل نميكند، بلكه هنگام خواندن نيز به طور مداوم در كار است... با اين حال نويسنده رمانش را به گونهاي مينويسد كه گويي شعري ميسرايد. نگاهش كنيد! از ديدن تركيبي كه در برابر چشمانش ظاهر ميشود، شگفتزده است: براي او كمترين جزئيات پراهميتاند، آنها را به "مايه" تبديل كرده، در جاهاي مختلف تكرار ميكند و مانند يك "فوگ" به آن ميپردازد. به همين خاطر يقين دارم كه نيمهي دوم رمانش از نيمهي نخست زيباتر و نيرومندتر خواهد بود؛ زيرا هرچه در تالارهاي اين قصر به پيش برويم، پژواك فرازهاي پيشگفته و مضاميني كه قبلا بيان شدهاند بيشتر تكثير شده و با همراهي آكوردها (مانند قطعات موسيقي) در هر سو طنينانداز ميگردند".