اين كتاب كه در قالب داستان، به شرح مقطعي از روابط روسيه تزاري و ايران در دو دههي پاياني حاكميت رژيم تزاري اختصاص دارد. در بخشي از كتاب ميخوانيم: "روزها يكي پس از ديگري ميگذرد. تركهاي عثماني و آلمانيها در غرب كشورند و در شمال روسها، با آن خشونت و قلدري و شقاوت، حرف اول را ميزنند. در جنوب انگليسيها نيرو پياده كردهاند...". در كتاب اين وقايع سياسي، داستاني عاشقانه نيز روايت ميشود؛ عشق احمد شاه به دخترك روسي به نام "آسيا گاليووا" كه مدتي در بيمارستان نظامي قزويني خدمت كرده و يكچند به حضور شاه رسيده بود. اما از طرف ديگر، "مارتين ليانازوف" نيز عاشق "آسيا" بود. مارتين از سالها پيش كه خانواده اسميرنوف به ايران آمده و در جزيرهي آشوراده سكونت اختياركرده بودند، از آسيا خوشش آمده بود و....