نويسنده در كتاب، اغلب با روايت داستاني، و با بهرهگيري از آراي صاحبنظران و مثالهاي متعدد سعي دارد دربارهي چند و چون معماري به ويژه در خصوص طراحي منظر، ساختمانسازي، و ماشينها، اطلاعاتي به دست دهد. معماري از نظر او، نوعي خيالپردازي يا چيزي بين فضاهاي اتفاقي و فضاهاي محوريافته است. چيزهايي نيز همزمان در زندگي وجود دارد كه معماري نيستند، اما با معماري به طور فشردهاي تلفيق ميشوند و كمك ميكنند تا آنچه واقعا معماري است به نمايش درآيد.