اين كتاب به همراه تصاوير كاريكاتوري، شرحي است بر زندگي و آثار گابريل گارسيا ماركز (نويسندهي كلمبيايي). نگارنده معتقد است كه تمام آثار ماركز با تصويري زنده و قوي آغاز ميشود. يكي از اين تصاوير مربوط به دوران كودكي او در آركاتاكا است. جايي كه پيرمردي پسر كوچكي را به همراه خود ميبرد كه نخستينبار، يخ را ببيند. جملهي اول "صد سال تنهايي" از اينجا زاده ميشود. از ديگر آثار اين نويسنده ميتوان به "توفان برگ"، "كسي براي سرهنگ نامه نمينويسد"، "پاييز پدرسالار"، "ژنرال در هزارتوي خود"، "زندهام كه روايت كنم"، "بهترين غريق دنيا"، "عشق در سالهاي وبا"، "زاير عجيب"، "قديس"، "از عشق و شياطين ديگر" و "خاطرهي دلبركان غمگين من" نام برد.