مجلد دوم از اين مجموعه مشتمل است بر اسطورههاي بينالنهريني، ايراني، چيني، آزنگي، مايايي و اينكايي. بر اين اساس ابتدا از ارتباط اسطورهها با تاريخ، اخلاق و طبيعت سخن رفته است. سپس حال و آيندهي اسطوره بازگو شده است. براي نمونه بخش نخست كتاب، داستان كشف رمز زبان اكدي است. در طولانيترين اسطورهي اين بخش يعني حماسهي گيلگمش، قهرمان حماسه كه گيلگمش نام دارد، پادشاه نيمهآسماني اوروك است كه پس از مرگ دوستش "انكيدو" در جست و جوي زندگاني جاويد برميآيد؛ جست و جويي كه او را به ديدار اوت، بازماندهي يك طوفان بزرگ، رهنمون ميشود. طوفاني كه براي مجازات انسانها نازل ميشود. مضمون اسطورهي "اتره خسيس" را نيز تشكيل ميدهد. "حماسهي آفرينش"، حكايت آغاز جهان و احداث شهر بزرگ بابل با حمايت خداي آن "مردوك" است. از جمله اسطورههاي ديگر بينالنهرين، يكي "فرود ايشتر به جان زيرين" است كه در آن الههي ايشتر به جهان زيرين ميرود تا با خواهر خود "ارشكيگل"، ملكهي جهان زيرين، ديدار كند، اما براي بازگشت، دچار مشكل ميشود. اسطورهي ديگر، "نرگل و ارشكيگل" است كه در آن نرگل رهسپار سرزمين بيبازگشت ميشود و ملكهي خود را اغوا ميكند. حماسهي "ازرا"، حكايت افول بابل در غيبت موقت خداي حامي آن است؛ اتنه پادشاه بدون فرزندي است كه گياهي جادويي را جست و جو ميكند كه او را به داشتن وارثي، توانا سازد. "ادپه" يكي از كاهنان "ا آ" است كه به عمد بال باد جنوب را ميشكند و به آسمان احضار ميشود تا پاسخگوي رفتار خود باشد و حماسهي "انزو"، داستان پرندهاي شرور است كه لوح تقدير را از خداي ال ليل ميدزدد و طي نبردي باشكوه به دست خداي نينوارته كشته ميشود.