نويسنده در كتاب اين نكته را مطرح ميسازد: "براي اين كه بتوانيم خلاقيت را پرورش دهيم بايد بتوانيم موانع خلاقيت را بشناسيم و آنها را از سر راه خود برداريم گام اول در برطرف كردن اين موانع شناسايي نقاط ضعف خود و موانع دروني و بيروني خلاقيت ماست". بر اين اساس، وي به معرفي موانع خلاقيت آموزشي معلمان پرداخته است و طي آن روشهاي برطرف كردن اين موانع را ذكر كرده است. اين موانع عبارتاند از: ارزيابي منفي از خود، ترس از آينده، يادگيري غير لذتبخش، استفاده از يك نيمكرهي مغز، عدم برنامهريزي، مقايسه كردن خود با ديگران، دشوارپنداري يادگيري خلاقيت، مرگ كودك درون، مانند ديگران شدن، و عدم اعتماد به نفس.