اين كتاب تلخيصي از افكار و نظريات تربيتي ژان ژاك روسو، جان ديوئي، برتراند راسل، ابن سينا و انيشتين است كه طي آن تربيت اخلاق كودك، هدف تعليم و تربيت و نظريههاي تربيتي نادرست، عوامل موثر در روش تدريس، مفهوم دموكراتيك آموزش و پرورش، اصول تعليم و آموزش جديد، سرلوحهي تعليم و تربيت، وظيفهي آموزش و پرورش از ديدگاه آنها تشريح شده است. و در پايان روايتي، از زندگي انيشتين دربارهي پنجاهمين سال تولدش آمده است. ديدگاه ابن سينا در روش آموزش و پرورش اينگونه است كه "او در روش آموزش و پرورش معتقد است كه معلم بايد كودك را از كارهاي زشت دور و با بچههاي خوب محشور سازد گاهي او را تشويق و اگر لازم شد زماني تهديد نمايد. به هنگام آموزش رويه معتدل داشته باشد يعني نه خود را چنان بگيرد كه طفل جرات پرسش و خواستن توضيح نكند و نه چنان ملايمت نشان دهد كه طفل جسور شود و به بيانات و دستورهاي او توجه نكند. طفل را بشناسد و طبع و قريحه او را بسنجد و هوش او را بيازمايد تا بتواند به موقع ـ خود، هنر و پيشهاي كه متناسب با استعداد و ذكاوت اوست برايش انتخاب كند، ذوق و شوق طفل را در انتخاب هنر و پيشه رعايت كند او را به استفاده از هنر و پيشهاي كه آموخته است وادار كند تا عملا به كسب معاش خوي گيرد بر حسب اقتضا يكي از انواع تعليم را يعني تعليم ذهني و صناعي و تلقيني و تاديبي و تقليدي و تنبيهي را در شغل خود به كار برد.