نگارنده در اين كتاب در جست و جوي تعدادي مفاهيم كليدي است كه بتوان در چارچوب آن به تجزيه و تحليل پديدهي ارتباطات جهاني پرداخت. در چارچوب مفاهيمي نظير تاريخ، قدرت، جامعه، مشروعيت و زبان تلاش شده است كه شكاف ميان نظريه و عمل، قوه و فعل پر شود. به علاوه در اين كتاب، به منظور نشان دادن زنده بودن اين رشته و روشن شدن پيچيدگيهاي آن، كوششهايي نيز براي گنجاندن طيف متنوعي از موضوعات و سياستهاي جاري در ارتباطات ملي، منطقهاي و جهاني صورت گرفته است. مباحث كتاب عبارتاند از: تاريخ و مفهوم ارتباطات جهاني؛ تكنولوژي و جامعه؛ ارتباطات و قدرت، بناي جامعه؛ زبان و ارتباطات بينالمللي؛ بازسازي جامعه؛ مورد: اسلام؛ آيندهي دولت: يك رويكرد اسلامي؛ ارتباطات به مثابهي زيستمحيط فرهنگي؛ چهرهي آينده: ارتباطات بينالمللي در قرن 21.