در اين پژوهش، با تاكيد بر جنبههاي هنري فضاهاي شهري دوران قديم، چگونگي تطبيق اين آثار با شرايط نوين، نيز قابل استفاده ساختن از شيوههاي معماري پيشين براي زندگي امروز، مطمح نظر قرار گرفته است. به تصريح نگارنده: "در حال حاضر از لحاظ نظري معلوم شده است كه در قرون وسطي و دورهي رنسانس، زندگي اجتماعي ايجاب ميكرده كه از ميدانهاي شهري استفادهي زيادي شود و در اينباره حتي هماهنگي بين ميدان و ساختمانهاي عمومي اطراف آن وجود داشته است. در صورتي كه امروزه از اين ميدانها در بهترين حالت، به عنوان محلي براي پارك كردن خودروها استفاده ميشود و هيچ اثري از پيوند و رابطهي هنري بين ميدان و بناهاي اطرافش، باقي نمانده است. امروزه در ساختمان پارلمانها از ايوان ستونداري "آگورا" را احاطه ميكرد كه يا از سكوت و آرامش بهتانگيزي كه در دانشگاهها و كليساهاي جامع وجود داشت، ديگر خبري نيست. از ازدحام و فعاليت تجاري مردم در بازارها و در مقابل شهرداريها نيز اثري به جا نمانده است. بدينترتيب درست تمام آنچيزهايي كه ميتوانست ميدانهاي باشكوه قديم را متمايز سازد، ديگر وجود ندارد. درست شبيه، به همين مورد، ولي اينبار دربارهي تزيين ميدان با مجسمهها، وضعيت كاملا برعكس است. گو اين كه اين موضوع نميتواند جزو برتريهاي تجهيزات ميدانهاي جديد محسوب شود".