"ژواكيم ماريا ماشادو دآسيس"، نويسنده برزيلي اين كتاب، زندگي خود را با زباني آميخته به طنز و در قالب زمان روايت ميكند و طي آن از عواطف، هيجانات، بلند پروازيها، شكستها و پيروزيهاي خود، از اوان كودكي تا دمدمههاي مرگ، سخن ميگويد" .ماشادو دآسيس در آغاز كتاب با وجد و شور برخاسته از خودآگاهي نويسنده كه از سر لطف خواننده را هم در آن شريك ميكند، سرمشقهاي قرن هجدهمي زندگينامه خود را با اين اخطار جدي نام ميبرد :راستش را بخواهيد اين كتاب همهاش روده درازي و پرگويي است، و من كه براس كوباس باشم، اگر هم در نوشتن آن از سبك آدمي مثل استرن يا زاوير دمستر تقليد كرده باشم، احتمالا يك جور بدبيني آكنده از نق و نوق و گنده دماغي خاص خودم را چاشني آن كردهام . كاملا امكانش هست .اين نوشته آدمي است كه ديگر مرده .من اين كتاب را با قلم نشاط و مركب ماليخوليا نوشتم و خودتان ميتوانيد حدس بزنيد كه از اين پيوند چه معجوني به بار ميآيد ...(ماشادو در سال 1839به دنيا آمد .او شخصيت براس كوباس، نويسنده زندگينامه بعد از مرگ، را يك نسل مسنتر انتخاب ميكند و سال تولد او را به 1805ميبرد (.نوشتن اين رمان كه تلاشي است براي پيش بيني سالخوردگان از جمله كارهايي است كه نويسندگاني با خلق و خوي ماليخوليايي همچنان به آن گرايش دارند ."