مجموعهي حاضر، گزيدهاي است از 40 داستان كوتاه از نويسندگان مختلف جهان با برخي از اين عناوين: ردپاي سرنوشت، سياهدل، جايزه، هيجان مرگ، آخرين شب، دختر گورستان، سورپرايز، نقاش، وكيل مدافع و چتر آبي. براي نمونه در داستان "چتر آبي"، بيل پس از مرگ همسرش، مسئوليت نگهداري تينا. دختر چهارسالهشان ـ را برعهده ميگيرد. او كه با حرفهي نجاري زندگي خود را ميگذراند. پس از 2 سال با مراجعه به پزشك، متوجهي بيماري صعبالعلاج خود ميشود و در اين حال در روزنامه آگهي ميدهد: "مردي كه بيش از چند ماه ديگر زنده نخواهد ماند، ميل دارد كه خانوادهي مهرباني، دختر ششسالهاش را كه چشمان آبي و موهاي مجعد طلايي دارد، به فرزندي قبول كنند". سرانجام نيز زن و مردي كه تازه دخترشان را از دست دادهاند. مراقبت از تينا را برعهده ميگيرند. به تصريح نويسنده: "آنها براي تينا يك چتر كوچك آبي آورده بودند. دخترك، چتر آبي را بالاي سرش ميچرخاند و آنقدر مجذوب آن شده بود كه يادش رفت وقت خداحافظي، دستش را براي چشماني كه با پردهاي از اشك، پوشيده شده بود تكان دهد".