در مجلد سوم از اين مجموعهي مصور، جلوههايي از قدرت ايرانيان باستان در زمينهي مهندسي آب، نيز برخي از راهكارها و چارهانديشيها در زمينهي بهرهبرداري از آب، بازگو شده است. به تصريح نگارنده: "شگفتيآفرينيهاي پدران ما يكي دوتا نيست، بايد سد دول ابراهيمي را ديد، آبرساني دشت ايگ از رودخانهي رودبال را يافت. آسيابهاي مسجد سنگي داراب را به چشم ديد. با دراكان آشنا شد و چگونگي آبرساني آن را به دشت مادوان پي گرفت. سد استوار تنگ آب ماهي اشكنان را به تماشا نشست و كارهاي بزرگ داريوش را در آبياري جلگههاي رامگرد و كربال شناخت. به كارآمدگي سازهها پرداخت. بايد دانست كه چگونه سد دول ابراهيمي پيشگير فرسايشي سترگ شده است. بايد به لايروبي دژ چاههاي بسيار پرداخت. بسياري از دژهاي ايران، افسانهاي اسطورهاي دارد. دژ مزايجان، دژ استفرن، دژ دختر داراكو از اين نمونههاست. ايرانيان نه تنها در فنآوري و آفرينش سازههاي آبي، سرآمد روزگار خود بودند كه در نگارش و سازماندهي امور آب، اگر نه بيمانند كه كمهمتا بودند".