مجموعهي حاضر دربرگيرنده گفتارهايي است از نگارنده كه با هدف تحليل جباريت و روانشناسي سياسي، نگاشته شدهاند. نگارنده با در نظر گرفتن دو مفهوم "احساس خود كمبيني" و "تبديل آن به عقدهي حقارت متراكم و رغبتهاي اجتماعي (خود را جاي ديگران گذاشتن و از زاويهي ديد آنان به مسائل نگريستن) ريشهي استبداد را تبيين مينمايد. به تصريح مترجم: "با درنظر گرفتن اين دو مفهوم ميتوان ريشهي استبداد و خودكامگي را در هر شرايط و محيطي اعم از محيط خانواده، محيط كار، جمع دوستان، محيط آموزشي و بين معلم و متعلم و نظام سياسي ـ اجتماعي تبيين كرد. كسي كه امكان بازسازي شخصيتي به هر دليلي برايش ميسر نشده و دچار عقدهي حقارت است، هر نوع صداي مخالف عقيدهي خود را نوعي تحقير براي خود ميشمارد و عدم مجيزگويي و تاكيد ديگران را نوعي مقاومت و ايستادگي در برابر خود ميپندارد و كاملا هويداست كه او براي خاموش كردن اين احساس به هر وسيلهاي متوسل ميشود كه راحتترين آن، از ميان برداشتن يا سركوب مخالفان است. از طرف ديگر فردي كه فاقد رغبتهاي اجتماعي است هرگز نميتواند خود را در جايگاه ديگران قرار داده و از منظر آنان به مسائل بنگرد. از اين رو نگاه خود را اصيل، احساس خود را سالم و صرفا انديشهي خود را صحيح دانسته و احساس ديگران را جعلي ميداند. پرواضح است كه چنين كسي اگر صاحب قدرت باشد، با ديگران چگونه رفتار خواهدكرد".