درمقدمهي كتاب، ابتدا تعريفي از اقتصاد سياسي بينالملل به دست داده شده است. در اين تعريف ارتباط بين سياست و اقتصاد در روابط بينالملل را اقتصاد سياسي بينالملل (IPE) مينامند. يكي از مفروضات اساسي در اقتصاد سياسي بينالملل، اين است كه هيچ نظام اقتصادي نميتواند بدون يك چارچوب سياسي با ثبات براي مدتي طولاني وجود داشته باشد. در ادامه نيز مقالاتي با موضوع اقتصاد سياسي بينالملل و جهاني شدن" درج گرديده است.به تصريح مترجم: "براي يك نتيجهگيري خوشبينانه بايد متذكر شويم اگرچه همهي نويسندگان اين كتاب، گرايشهاي موجود جهاني شدن در اقتصاد سياسي بينالملل را بيشتر نگرانكننده ميبينند، اما مقالاتشان اصلا نااميدكننده نيست. كاكس ضمن تاكيد برا اهميت ابعاد فرهنگي نظم جهاني پست هژمونيك از يك "فرا ـ بيناذهاني" جهاني صحبت ميكند كه پلي بين ذهنيتهاي تمدنهاي مختلف داراي همزيستي (و از لحاظ داخلي در حال تحول) ايجاد ميكند. اين ديدگاه پلوراليسم جهاني پست هژمونيك است. روزنا ميگويد: براي ممكن ساختن اين امر كه شايد ما در حال حاضر در يك نقطهي عطف تاريخي باشيم، بايد به خودمان اجازه بدهيم كه برآيندهي خودمان اعمال كنترل كنيم گيل گفتهي گرامشي يعني "بدبيني عقل، خوشبيني اراده" را نقل قول ميكند و نتيجه ميگيرد همهي علايمي كه در دورهي فترت ظاهر ميشوند، علايم بيماري نيستند. واندر پيجل به غيرنخبگان اشاره ميكند و ساكاموتو به نيروهاي مردمي دموكراتيزه شدن جهاني و قدرت ضعيفان، اشاره دارد". اين مقالات كه با مقدمهي "جورن هتنه" اقتصاد سياسي بينالمللگذار فراهم آمده عبارتاند از: "اقتصاد سياسي انتقادي/ رابرت دبليوكاكس"، "نزديكيهاي دوردست: نيروهاي محركه و ديالكتيك جهاني شدن/ جيمز روزنا"، "تئوريزه كردن دوران گذار: جنبش مضاعف و سياست جهاني در دههي 1990/ استفان گيل"، "دومين انقلاب شكوهمند: جهاني شدن نخبگان و تغيير تاريخي/ كيس واندرپيجل"، و "دموكراتيزه شدن، جنبشهاي اجتماعي و نظام جهاني/ يوشيكازو ساكاموتو".