نگارنده در كتاب حاضر به منظور بررسي مباني تحول شيعه در فاصلهي زماني سقوط بغداد تا روي كار آمدن صفويه، چهار عامل را براي استوار ساختن پايههاي نفوذ اجتماعي شيعيان برميشمارد كه عبارتاند از: پايبندي به مباني اصلي فكري به ويژه انديشهي امامت، تكيه بر روش و تلاش علمي براي شناساندن و گستراندن تشيع، حفظ روحيهي همسازگرايانه، و تعامل فكري با ديگران به ويژه اهل سنت. روشهاي ياد شده، تاييد كنندهي فرضيهي اصلي كتاب است كه شيعيان در اين عصر در حدي بسيار وسيع از شرايط و امكاناتي كه در اختيار داشتند، براي شناساندن و گستراندن تشيع بهره ميبردند و صفويه در آغاز قرن دهم با تكيه بر زمينهسازيهايي كه پيش از آنها صورت گرفته بود، توانستند حكومت شيعي فراگيري را تاسيس كنند.