نگارنده در دوازدهمين شماره از اين مجموعه با طرح اين پرسش كه ارزيابي سينما در كدام يك از حوزههاي معرفت ديني ممكن است؟ تصريح ميكند: "براي تقريب به ذهن و نوعي مقايسه ميتوان گفت مرتبهي فقه، شبيه مرتبهي علم (به معني ساينس) است و مرتبهي اخلاق شبيه مرتبهي اعتبارات و قراردادهاي اجتماعي و مرتبهي حكمت و كلام شبيه مرتبهي فلسفه و در نهايت مرتبهي عرفان شبيه مرتبهي هنر است. اگر اين مراتب و قرينههايش را اجمالا بپذيريم، ميتوان نتيجه گرفت كه براي ارزيابي سينما ـ از آن جهت كه هنر است ـ بايد زباني همعرض آن را در حوزهي معارف ديني برگزيد و آن زبان، زبان عرفان است؛ يعني وجه هنري سينما تنها با زبان عرفان، قابل ارزيابي است و اگر با مراتب پايينتر معرفت ديني به سراغ ارزيابي سينما برويم، دچار مشكلات و تناقضات فراوان خواهيم شد و بسياري از مسائلي كه ذاتي سينما و ذاتي آن مرتبه از معارف ديني است، به صورت لاينحل باقي خواهد ماند".