نگارنده در اين كتابچه از حضور نور و رنگ در نگارگري و معماري ايراني ـ اسلامي سخن به ميان ميآورد. به تصريح وي: "هالهي نوراني در فرهنگ ايراني اصليترين مشخصهي قديسين و اولياء در نگارگري ايراني است. شايد اولين نمونه از حضور انساني نوراني و هالهي نورانياش در نگارگري ايراني، نسخهاي از رسالهي خطي منسوب به جالينوس، مربوط به كتب نگارگري سلجوقي است كه تمامي شخصيتهاي موجود در تصوير، داراي هالهاي نورانياند. اما تجلي هالهي نوراني تنها خاص تصوير اوليا نبوده بلكه در تصويرگري نقوش هندسي انتزاعي نيز به صورت شمسه متجلي ميگردد. رنگ در اين نگارگري با عدم پيروي از اصل انطباق با واقع، روايتگر عالمي ديگر و جهاني فراتر ميشود. همچون كوه كه در دنياي واقع، رنگي سرد و زمخت دارد، اما در نگارگري ايراني، جامهي رنگين آبي به تن ميكند تا نمادي باشد از صفات انفعالي، انقباض و انعقادي". در بخش دوم نگارنده حضور رنگ و نور را در معماري اسلامي ـ ايراني از مسجد آغاز ميكند و به معماري مسجد از جمله: محراب، مقرنس، قوس اشاره ميكند و نقش نور و ارتباط آن با اصل تجلي را بازگو ميكند.