فصل نخست اين تحقيق حاوي كلياتي دربارهي مساله و اهميت و تعاريفي دربارهي توسعهي فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس عشايري ايران است. در فصل دوم بر سير فرهنگ و تمدن و آموزش و پرورش و سابقهي فناوري اشارتي شده است. در فصل سوم شاخصهاي عشاير در قوانين و برنامههاي توسعه ـ آخرين تصميمات مربوط به عشاير، سابقهي فناوري در عشاير و روستاها، و پيامدهاي مثبت و منفي فناوري اطلاعات در عشاير مطرح گرديده است. فصل چهارم تصويري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در عشاير بوده و فصل پنجم نيز شامل نتايج بررسي وضع موجود و مدل پيشنهادي براي توسعهي فناوري اطلاعات و ارتباطات در عشاير و پيشنهادها و محدوديتهاي آن است. برخي از پيشنهادهايي كه نگارنده براي توسعهي فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس عشايري ايران مطرح ميسازد بدينقرار است: انتخاب استراتژي برنامهريزي منطقهاي، برنامهريزي جامع براي دو گروه از عشاير كوچرو و اسكان يافته، استفادهي بيشتر از فناوري جديد از جمله كامپيوتر در مدارس عشاير، راهاندازي سازمان آموزش و پرورش روستايي و عشايري، تقويت و توسعهي آموزشهاي از راه دور و نيمهحضوري در عشاير با فراهم نمودن زيرساختارهاي اساسي و مرتبط، راهاندازي مركز مطالعه و تحقيق عشايري و شناسايي دقيق عشاير و تجليل مولفههاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي آن به منظور برنامهريزيهاي متناسب براي عشاير اسكانيافته و كوچرو، سوق دادن بخشي از پژوهشها و مطالعات مراكز دانشگاهي و پژوهشي و سازمانهاي دولتي به عشاير، و راهاندازي شبكهي راديو دوطرفه درمناطق عشايري.