در آغاز كتاب، ترجمه سخنراني "ميشل فوكو "ـ در همگرايي نيچه شناسان "سريزي "كه در سال 1964ايراد شد ـ به چاپ رسيده است .عنوان سخنراني فوكو "نيچه، فرويد، ماركس "است .وي در بخشي از اين سخنراني گفته است : "فرويد در جايي ميگويد كه سه جراحت بزرگ با سرشتي خود شيفته (nar cissique) در فرهنگ غرب وجود دارد :جراحتي كه كوپرنيك وارد آورد ;جراحتي كه داروين با كشف اين كه انسان از نسل ميمون است وارد كرد ;و جراحتي كه خود فرويد با كشف اين كه خودآگاهي بر نا خودآگاهي استوار است وارد آورد، از خود ميپرسم آيا نميتوان گفت كه فرويد، نيچه و ماركس ما را در محاصره كار تاويل كه همواره بر خود بازتاب ميشود قرار دادهاند، و بدين ترتيب در گرداگرد ما و براي ما، آيينههايي قرار دادهاند كه تصويرهايي را به ما منعكس ميكنند و جراحتهاي پايان ناپذير همين تصويرها خود شيفتگي امروز ما را شكل ميدهند .ميخواهم در اين مورد چند نكته را طرح كنم و آن اينكه در هر حال به نظرم ميرسد ماركس، نيچه و فرويد نشانهها را در جهان غرب تكثير نكردهاند و به چيزي فاقد معنا، معناي تازهاي نبخشيدهاند .در واقع، آنان در كل، ماهيت نشانه و شيوه تاويل پذيري نشانه را تغيير دادهاند ." از ديگر مطالب كتاب عبارتاند از" :درباره كلمات و اشيا"، "تاريخ"، "جسم محكومان"، "كه هر سه از "ميشل فوكو "است .در كتاب همچنين گفت و گويي درباره ميشل فوكو و سبك فلسفي او، نيز گاه شمار زندگي ميشل فوكو درج گرديده است .