در اين مجموعهي مصور، داستانهايي طنزآميز با موضوع "صندلي" فراهم آمده است. از جمله: "بابابزرگ و صندليها"، "خواب صندلي"، "صندلي شكسته"، "صندلي سلطنتي"، "صندلي، مندلي" و "صندلي سه دسته". براي نمونه در "صندلي سه دسته"، حكايت صندلي سهپايهاي بازگو ميشود كه خيلي عجيب و غريب بود. هركسي روي آن مينشست چپه نميشد. او همانند صندليهاي چهارپايه ميايستاد. تا اين كه، روزي خبرنگارها، روزنامهنگارها، و گزارشگرهايي نزد او آمده و از وي خواستند آرزويي كند. تصور آنها اين بود كه آرزوي سهپايه اين است كه چهارپايه شود. اما سهپايه آرزو كرد سه دسته شود. او به آرزويش رسيد و پس از آن ديگر كسي نتوانست روي او بنشيند.