كتاب حاضر، رماني است كه در آن نويسنده از واژگان خواستن و محدوديت و تضادهاي فكري آدم‌ها قصه‌اي ساخته كه مخاطب را به باور مي‌رساند و جذب خود مي‌سازد، قصه‌اي براي آنان كه براي خواسته خود احترام قائل‌اند و به هر تلاشي دست مي‌زنند تا هدفشان را محقق سازند. در داستان مي‌خوانيم: «آن شب را چقدر به‌وضوح به ياد مي‌آورم. شبي به نيمه رسيده و سكوت و آرامشي كه همه‌چيز و همه‌جا را در برگرفته بود، البته جز من و «گرگي»، سگ پسردايي‌ام نادر كه با تك زوزه‌هايش اين سكوت و آرامش شبانه را بر هم مي‌زد».