دومين مجلد از سيزدهگانه "تخيل جامعه شناسي در بستر تاريخ "است كه با عنوان "جامعه شناسي ديني در شرق باستان "به طبع رسيده است .نگارنده در مقدمه خويش در باب تخيل جامعه شناسي مي گويد ":تاريخ جدل نظريههاي اجتماعي انديشمندان يا تخيل جامعه شناسي بشر تاريخ آنقدر عميق و متناسب با واقعيتهاي زندگي انسان رشد پيدا نمود كه اثرات آن هيچگاه از ذهن نظري و تجربيات روش شناختي جامعه شناسان معاصر پاك نشده ....از انواع اين تجربيات، يكي تجربه و تلاش دينداران و راهنمايان اديان مختلف بوده است تا بهترين شيوه نظري و روش شناختي ساخت جامعه و هدايت آن را از نادرستيها، به درستيها پيدا كنند .جوامع شرقي به دليل سبقتي كه در آغاز كردن تاريخ داشتند، اولين بستر تاريخي را براي تشكيل چنين تخيلهاي جامعه شناسي پديد آورند ."نگارنده بعد از مقدمه كوتاه، تعرفي از جامعه شناسي دين و جامعه شناسي ديني عرضه ميكند، و ميگويد" :جامعه شناسي دين سعي داشت تا موضوعهاي ديني را به عنوان موضوعها و ايمان خارجي مورد بررسي قرار ميدهد در صورتي كه جامعه شناسي ديني سعي دارد موضوعهاي اجتماعي ـ و نه صرفا ديني ـ و اعيان جامعه شناختي را با به كار بستن روشهاي علمي ولي در چارچوب مكتبي يك دين خاص بسنجد ."وي در ادامه، معرفت شناسي جوامع شرق، تخيل جامعه شناختي در انديشه زرتشت و معرفتشناسي انديسه ايراني در دوره ساساني را ـ به ويژه به هنگام ظهور ماني و مزدك ـ بررسي مينمايد .در اين قسمت موضوعاتي چون" :جهان بيني ماني"، "فلسفه علمي و سلوك اجتماعي"، "منش اجتماعي و معرفت شناسي جامعه ساساني "، "آسيب شناسي اجتماعي جامعه ساساني"، "هستي شناسي و تخيل جامعه شناختي مزدك "شرح داده شده است .