كتاب حاضر، دربردارندة دو نمايشنامه با عنوانهاي «آندريا» و «فورميو» است. نمايشنامة كمدي «آندريا» داستان پسري به نام «پمفيلوس» است كه عاشق دختري اهل «آندروس» به نام «گليسريوم» شده و به او قول ازدواج ميدهد. اما پمفيلوس آرزوي ازدواج با دختر مردي به نام «خرمس» در سر ميپروراند. در اين ميان پيرمردي از راه ميرسد كه خبري براي گليسريوم دارد و پس از سخنان اوست كه همة اهل آتن درمييابند گليسريوم دختر ديگر خرمس است كه سالها پيش همراه عمويش به سفر رفته بوده و پس از مرگ عمو، به قصد يافتن پدر، به زادگاه خويش بازگشته، اما نتوانسته خانوادة خود را پيدا كند و ناچار شده در فقري نسبي به زندگي ادامه دهد. حالا ديگر مشكل حل شده و پمفيلوس، بدون هيچ مشكلي، ميتواند با گليسريوم ازدواج كند.