كتاب حاضر، در برگيرندة هفت مقاله و سه مصاحبه از «ريچارد رورتي» ـ فيلسوف آمريكايي ـ دربارة موضوعهاي گوناگوني چون: حقيقت، تروريسم، پست مدرن، علم و... ميباشد. رورتي در مقالههاي خود استدلال ميكند كه حقيقت به معناي مطابقت با واقعيت، پاية فرهنگ مدرن را تشكيل داده است و روشنفكر در اين فرهنگ به دنبال واقعيتي در پسِ نمود است، واقعيتي كه ارتباطي با زندگي بشر ندارد. او معتقد است فرهنگي كه ادبيات را جايگزين دين و فلسفه كرده و رستگاري را نه در ارتباط با يك شخص غيربشري و نه در گزارههاي شناختي، بلكه در روابط غيرشناختي با ساير انسانها در اجتماع جستوجو ميكند، فرهنگ مترقي است. امروزه اين فرهنگ، دين و فلسفه را به حاشيه رانده است. رورتي در ادامه، رابطة اين نوع فرهنگ با سياست را در اين امر خلاصه ميكند كه دانشمندان نمونة خوبي از تعاون اجتماعي هستند كه در اين همكاري و تعاون، صداقت، تساهل و اعتماد نقش مهمي ايفا ميكند. وي طرفدار ديدگاه پست مدرنيستي است، لذا شالودهستيزي و نفي حقيقت را ميتوان از افكار پست مدرنيستي او دانست. وي مفاهيمي از قبيل: حقيقت، خود، واقعيت و طبيعت انسان را قبول ندارد. به همين دليل او به منكر حقيقت، ضدِ ماهيتِ باور و ضدِ فلسفه معروف شده است.