بخش زيادي از وظايف يك مدير بازاريابي، كنترل و تجزيه و تحليل نيازها و خواستههاي مشتريان بالقوه، تحليل چالشهاي تحميلشده از طرف رقبا و فرصتها، و تهديدهاي مرتبط با تغييرات محيطي است. او اغلب نقش اساسي، در تاثيرگذاري روي تغيير استراتژيهاي سطوح بالاتر شركت ايفا میکند. برخي شركتها به شكلي منظم تجزيه و تحليل رقابتي و عوامل بازار را در فرآيندهاي بازاريابي خود ميگنجانند. آنها فعاليتهايشان را حول محور تامين نيازهاي برآورده نشدة مشتريان متمركز و هماهنگ ميكنند. چنين شركتهايي بازارمحورند و از فلسفة بازاريابي در انجام فعاليتهاي شركتشان استفاده ميكنند. در فصل اول كتاب حاضر، ضمن تشريح چالش هماهنگي استراتژيك در مديريت بازاريابي، الگوهاي اين هماهنگي در سه دسته توضيح داده شده كه عبارتاند از: الگوهاي عقلايي، الگوهاي طبيعي و الگوهاي همهجانبه. الگوي نقاط مرجع استراتژيك در تدوين استراتژي بازاريابي؛ استراتژي بازاريابي در مرحلة ورود به بازار؛ رشد بازار؛ بلوغ بازار؛ افول بازار؛ و مطالعة موردي عنوانهاي ساير فصلهاي كتاب است.