محيط زيستگرايي (سياست سبز روشن)، به دنبال رهيافتي مديريتي نسبت به مسائل زيستمحيطي است و دلخوش به اين باور كه بدون هرگونه دگرگوني بنيادي در ارزشهاي كنوني يا الگوهاي توليد و مصرف ميتوان مسائل زيستمحيطي را از ميان برداشت. حال آن كه زيست بومگرايي، و (سياست سبز تيره) بر اين باور است كه حيات پايدار و شكوفاي انسانها به دگرگونيهاي بنيادي در رابطة ما با جهان طبيعي غيرانساني و شيوة زندگي اجتماعي و سياسي ما بستگي دارد. كتاب حاضر دربارة انديشههاي زيستمحيطی است، اما همة انديشههاي مربوط به اين موضوع را دربرنميگيرد. هدف اصلي نگارنده توصيف و ارزيابی ديدگاههايي در زمينة محيط زيست است كه ميتوان آنها را به عنوان يك ايدئولوژي به شمار آورد كه همان ايدئولوژي زيست بومگرايي است. اما نگارنده به سه نكته در اين خصوص تاكيد دارد، نخست اين كه زيست بومگرايي همان محيط زيستگرايي نيست، دوم اين كه محيط زيستگرايي يك ايدئولوژي سياسي نيست و سوم اين كه هرچند محيط زيستگرايي را ميتوان با بيشتر ايدئولوژيها تركيب كرد، زيرا ويژگيهاي خاص خود را ندارند، اما تركيب آن با زيست بومگرايي از همه دشوارتر است. دلايل مراقبت از محيط زيست؛ جهانشمولي و دگرگوني اجتماعي؛ فرضية گايا؛ انسانمداري؛ محدوديتهاي رشد؛ منطقة زيستگرايي؛ سبك زندگي؛ و نتيجهگيري دربارة رابطة بومشناسي و سوسياليسم از مباحث كتاب هستند.