«جان اشتين بك» ـ نويسندة آمريكايي قرن بيستم ـ از جمله نويسندگان رئاليستي است كه در توصيف آن قدر توان مييابد كه به عرصة ناتوراليسم پاي ميگذارد و واقعيت را آنچنان ملموس و محسوس ميسازد كه خواننده خود را گاه جاي قهرمان داستان ميگذارد. «اسب سرخ» فرو رفتن در عواطف، احساسات، هيجانات، خواستها و آرزوهاي يك كودك به نام «جودي» است. او مثل همة كودكان به حيوانات علاقهمند است و در تنهايي خانوادة روستايي خود، به ناگاه صاحب يك كره اسب با زين تيماجي ميشود. اما بدون آن كه سوارش شود، اسب بيمار ميشود و او را به اوج اندوه ميرساند. جودي ميكوشد تا از وجود اسب حداقل بهره را ببرد و اتفاقاتي برايش رخ ميدهد كه در ادامة داستان بيان ميشود.